سخن عشق را در عمق نگاهت خواندم... و صدای محبت را در کوچ باغ آشنایی مان شنیدم و برایت گریستم... و به بادت خندیدم... و به نشانه وفاداری دفترم را به یادت نوشتم... و نامی به اندازه عشقت برایت برگزیدم... و آن را ب صفای دلم پیوند زدم... پژواک افسرده صدایم را به گوشت رساندم تا تو را بیابم ولی نه... انگار هنوز عشقم به صداقت باران و به پاکی آب نرسیده است تا قناریهای خوش آواز دلت شعر وصال برایم بخوانند
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
یکی بود یکی
نبود و
آدرس
farnaz72.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.