یکی بود یکی نبود

ساااااااااااااااااااااااااااااااااااال 1392 مبارك

 

 

 

ورود به این عید سعید باستانی بنا به دلایل

 

فنی برای شما مسدود می باشد . 

 

لطفا اصرار نفرمایید! 

 

عید شما مبارک

 
 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ] [ 15:42 ] [ farnaz ] [ ]


بن بست

 

ميدوني بن بست زندگي كجاست ؟؟؟

جايي

كه

نه

حق

خواستن

داري,

نه

توانايي

فراموش

كردن !!!!

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, ] [ 22:15 ] [ farnaz ] [ ]


ای کاش ...

 

همه در و دیوار روزگارم پر است از

 

ای کاش ...

ای کاش ...

ای کاش ...

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 21:10 ] [ farnaz ] [ ]


دل داده

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 21:4 ] [ farnaz ] [ ]


وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...

 

وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...

دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...

چون به قلب همدیگه زخم زدن ...

نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...

چون زمانی عاشق بودن ...

تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن ...

یه مرد با چشم هایش عاشق می شود یه زن با گوش هایش ...

برای همینه که زن ها آرایش میکنن و مردها دروغ میگن

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ شنبه 16 دی 1391برچسب:, ] [ 16:47 ] [ farnaz ] [ ]


تحملش سخت است اما صبر میکنم

 

نه شوقی برای ماندن ، نه حسی برای رفتن ،

 نه اشکی برای ریختن ، نه قلبی برای تپیدن

 نه فکر اینکه تنها میشوم ، نه یاد آنکه فراموش میشوم

 بی آنکه روشن باشم ، خاموش شدم ،

غنچه هم نبودم ، پرپر شدم بی آنکه گناهی کرده باشم ،

پر از گناه ، یخ بسته ام دیگر ای خدا…

 تحملش سخت است اما صبر میکنم ،

او که دیگر رفته است ، با غمها سر میکنم

 شکست بال مرا برای پرواز ، سوزاند دلم را ،

من مانده ام و یک عالمه نیاز...

 نه لحظه ای که آرام بمانم ، نه شبی که بی درد بخوابم !

 نه آن روزی که دوباره او را ببینم ،

نه امروزی که دارم از غم رفتنش میمیرم…

 نه به آن روزی که با دیدنش دنیا لرزید ،

نه به امروزی که با رفتنش دنیا دور سرم چرخید

 پر از احساس اما بی حس ، لبریز از بی وفایی، خالی از محبت!

 این همان نیمه گمشده من است ؟

 پس یکی بیاید مرا پیدا کند ،

یکی بیاید درد دلهای بی جواب مرا پاسخ دهد!

 یکی بیاید به داد این دل برسد ، اینجا همیشه آفتابی نبوده ،

هوای دلم ابری بوده مینوشتم ، نمیخواند ، اگر نمی رفتم ،

نمی ماند ،رفتم و او رفته بود ، همه چیز را شکسته بود،

روی دیوار اتاق نوشته بود که خسته بود !

 دلی را عاشق کنی و بعد خسته شوی ،

محال است که به عشق وابسته شوی !

 با عشق به جنون رسیدم ، همه چیز را به جان خریدم ،

جانم به درد آمد و روحم در عذاب ، لعنت بر آن احساس ناب ،

که دیگر از آن هیچ نمانده ، هیچکس هنوز آن شعر تلخ مرا نخوانده !

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ شنبه 16 دی 1391برچسب:, ] [ 16:10 ] [ farnaz ] [ ]


روزگاری خواهد رسید ....

 

 روزگاری خواهد رسید ....

 همچنان که در آغوش دیگری خفته ای ،

 به یاد من ...

 ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی !

 دلت هوایم را خواهد کرد ... !

 به یاد خواهی آورد باهم بودن هایمان را ...

 به یاد خواهی آورد خنده هایم را ...

 به یاد خواهی آورد اشک هایم را ...

 به یاد خواهی آورد حرف هایم را ...

 مطمئنم در آن لحظه در دلت می گویی : من تو را می خواهم

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 20:49 ] [ farnaz ] [ ]


آهای مسافر ...

 

چقدر دست هایم به گرفتن دست های تو محتاج اند!

چقدر چشم هایم برای دیدن ات بی تاب شده اند!

آهای مسافر!

از مسیر کدام جاده ی خورشید آمده ای که اینگونه عاشقانه به قلب ام نشسته ای؟

آه که من چقدر سرشار شده ام از غربت نگاه ات!

چقدر به شوق آمده ام از احساس زلال ات!

و چقدر ساده فرو رفته ام در عمق لبخندت!

رسیدن ات را سال هاست به آرزو نشسته ام و تو امروز آمده ای؛

آمده ای تا کابوس هایم را بتارانی؛

آمده ای تا از اسارت بن بست ها رهایم کنی.

مرا ببین!

واژه هایم را به صف کرده ام تا دست های تو نوازشگرشان باشد؛

یادشان داده ام تو را که دیدند، دست به سینه شوند؛

یادشان داده ام که به احترام تو برخیزند.

تو هم یادت باشد که من و این واژه ها مدت هاست که بیقرارت هستیم...

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 11:35 ] [ farnaz ] [ ]


!!!××××!!!

 

از وفاداری انسان ها چه انتظاریست.....؟

شاید روزی بفهمد به خاطرش از چه ها گذشتم

اما حال که نمی داند

تنها به دیگران می گوید او یک احمق بود .....

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 11:32 ] [ farnaz ] [ ]


ای عشق واقعی ...

 

سر چشمه ی محبت

ای عشق واقعی

چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است

چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود

بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است

چه داشته ای که اینگونه مرا تلسم کرده ای

من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی

تو هوای دلم را با طراوت کردی

زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران برواز میکنم

پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 11:29 ] [ farnaz ] [ ]


 

 

بگـــذار آغوشم بـــرای همیشه یخ بـــزند .

 

نمی خواهم کـــسی شـــال گردن اضافی اش

 

را دور گـــردن احســـاسم بیاندازد . . . !

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 11:28 ] [ farnaz ] [ ]


اگر شبی ...

 

اگر شبي فانوس ِ نفسهاي من خاموش شد،

  اگر به حجله آشنايي،

در حوالي ِ خيابان خاطره برخوردي

  و عده اي به تو گفتند،

  كبوترت در حسرت پر كشيدن پرپر زد!

  تو حرفشان را باور نكن!

تمام اين سالها كنار ِ من بودي!

كنار دلتنگي ِ دفاترم!

در گلدان چيني ِ اتاقم! در دلم...

  تو با من نبودي و من با تو بودم!

  مگر نه كه با هم بودن،

  همين علاقه ساده سرودن فاصله است؟

  من هم هر شب،

  شعرهاي نو سروده باران و بسه را

  براي تو خواندم! هر شب،

  شب بخيري به تو  گفتم و جواب ِ تو را

 از آنسوي سكوت ِ خوابهايم شنيدم!

تازه همين عكس ِ طاقچه نشين ِ تو هم

صحبت ِ تمام ِ دقايق تنهايي ِ من بود!

   فرقي نداشت كه فاصله دستهامان

 چند فانوس ِ ستاره باشد،

 پس دلواپس ِ‌انزواي اين روزهاي من نشو،

   اگر به حجله اي خيس

در حوالي ِ خيابان خاطره برخوردي!?

  نفرين به عشق و عاشقي

  نفرين به بخت و سرنوشت

 به اون نگاه كه عشقتو، تو سرنوشتِ من نوشت!

 نفرين به من... نفرين به تو... نفرين به عشقِ من و تو!

 به ساده بودنه منو... به اون دلِ سياهِ تو!

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 11:15 ] [ farnaz ] [ ]


خانه ات زیاست ...

 

خانه ات زيباست

نقش هايت همه سحرانگيز است

پرده هايت همه از جنس حرير

خانه اما بي عشق ، جاي خنديدن نيست

جاي ماندن هم نيست

بايد از كوچه گذشت

به خيابان پيوست

و تكاپوي كنان

عشق را بر لب جوي و گذر عمر و خيابان جوئيد

عشق بي همهمه در بطن تحرك جاريست

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 11:9 ] [ farnaz ] [ ]


کنارم بمون تا نفس یاورم شه ...

 

 کنارم که نیستی همه چی سراب ِ

پر از بغض ِ دنیام ، نفسهام عذاب ِت

و حبس ِ سکوتم پر از هق هق و درد

 ببین درد ِ دوریت با این دل چه ها کرد

 کنارم که نیستی پر از اشک ِ چشمام

 همون حس ِ تلخی که هیچوقت نمیخوام

یه کابوس ِ لحظم بدون ِ حضورت

 شده خون ِ رگهام همۀ وجودم

  من ِ تشنه آخر از عشقت میمیرم

 تو باشی با عشق ِ تو آروم میگیرم

 تو هستی که قلبم پر از عشق و شور ِ

 بدونِ تو نبض از دلم خیلی دور ِ

 کنار تو بودن یه حس ِ دوبارس

مث ِ لحظه هایی که غرق ِ ترانه س

  کنارم بمون تا نفس یاورم شه ...

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 11:3 ] [ farnaz ] [ ]


نامت ...

 

وقتی کسی تو را

عاشقانـــــــه دوست دارد

شیوه ی بیــان اســم تـو

در صدای او متفاوت است

و تــــو می دانی

که نامت

در لبهـای او ایمن است…!

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 10:59 ] [ farnaz ] [ ]


چشمهایت را ببند ...

 

آرام چشمهایت را ببــند

یکنفر در هـمین نزدیکــی ها

چــیزی

به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است

خیالـــت راحت باشد

آرام چشمهایت را ببــند

یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است

یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا

تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد...

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 15 دی 1391برچسب:, ] [ 10:32 ] [ farnaz ] [ ]


یادت می آید ....

 

این روزها چقدر دلم برایت تنگ می شود…

کسی نمی داند چرا…

کسی نمی پرسد چرا…

اما من سخت آشفته ام… و چقدر بی تاب…

می گویند این روزها عاشقی هم پیشه ای است نو…

اما من عاشقی پیشه نکرده ام…

من پیشه ام عاشقی است…

از آن روز که ابتدایی نداشت…

من سال هاست که عاشق تو هستم…

یادت می آید آن روزهای سرشار از شادی را !!!

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, ] [ 22:39 ] [ farnaz ] [ ]


تنهایی را دوست دارم .....


 تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست ...

تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست ...

تنهايي را دوست دام زيرا تجربه کردم ...

تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست ...

تنهايي را دوست دارم زيرا.... در کلبه تنهايي هايم

در انتظارت خواهم گريست ...

 

 

Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, ] [ 20:54 ] [ farnaz ] [ ]


اما من ....

 

 

 دلم برات تنگ شده , اما من ….

 من می تونم این دوری رو تحمل کنم .به فاصله ها فکر نمی کنم .

 می دونی چرا ؟

 آخه نگاهت رو نگاهم جا مونده . هنوز عطر دستات رو از دستام استشمام می کنم .

 هنوز احساست رو دلم جا مونده . می تونم تپش های قلبت رو بشمارم .

 چشمای بی قرارت هنوز دارن باهام حرف می زنن.

 حالا چطور بگم تنهام ؟

 آره , خودت می دونی

 می دونی که همیشه با منی , می دونی که تو, توی لحظه لحظه های من جاری هستی.

 آخه , تو , توی قلب منی, آره تو قلب منی !

 

 
 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, ] [ 20:44 ] [ farnaz ] [ ]


یک برگ دیگر....

 

یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم

 امروز هم گذشت

 با مرور خاطرات دیروز

 با غم نبودنت..و سکوتی سنگین

 و من شتابان در پی زمان بی هدف

 فقط میروم ..فقط میدوم

 یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما

 گرمی مهر تو را میخواهند

 غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند

 میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی

 صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی

 فقط صدایی مبهم

 قول داده بودی برایم سیب بیاوری

 سیب سرخ خورشید

 سیب سرخ امید

 یادت هست؟؟؟

 و رفتی و خورشید را هم بردی

 و من در این کوچه های تنگ و تاریک

 سرگردانم و منتظر

 برگی از زندگی ام را ورق میزنم

 امروز به پایان دفترم نزدیکم

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 18:37 ] [ farnaz ] [ ]


از چه بنویسم ؟


می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟ 

از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشک،

 مجبور به زیستن هستم. 

از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟

 از چه بنویسم؟ 

از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟ 

ابتدا رام شد، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد. 

از چه بنویسم؟

 از قلبی که مرا نخواست یا قبلی که تو را خواست؟ 

 شاید هم اگر در دادگاه عشق محاکمه بشویم،

 دادستان تو را مقصر نداند و بر زود باوری قلب من که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند. 

شاید از اینکه زود دل بسته شدم و از همه ی وابستگی ها بریدم تا تو را داشته باشم

 به نوعی گناهکاری شناخته شدم. 

 نه!نه! شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هیچ وقت مرا ندید،

 یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود. عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم. 

که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان بشود و تو معنای ((دوست داشتن)) را درک کنی…

 امّا هیهات…. که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی…

 از من بریدی و از این آشیان پریدی… 

((ای کاش هیچ گاه نگاهمان با هم آشنا نشده بود…

 ای کاش هرگز ندیده بودمت و دل به تو دل شکن نمی بستم.

 ای کاش از همان ابتدا، بی وفایی و ریا کاری تو را باور داشتم انتظار باز آمدنت،

 بهانه ای برای های... های... گریه های شبانه ام شد و علتی برای چشم به راه دوختن

 و از آتش غم سوختن و دیده به درد دوختم… )) 

 امّا امشب می نویسم تا تو بدانی که دیگر با یادآوری اولین دیدارمان چشمانم پر از اشک نمی شود.

 چون بی رحمی آن قلب سنگین را باور دارم. 

 امشب دیگر اجازه نخواهم داد که قدم به حریم خواب ها و رویاهایم بگذاری…

 چون این بار، ((من)) اینطور خواسته ام، هر چند که علت رفتن تو را نمی دانم

 و علت پا گذاشتن روی تمام حرفهایت را… 

 باور کن… 

 که دیگر باور نخواهم کرد عشق را… دیگر باور نمی کنم محبت را…

 و اگر باز گردی به تو نیز ثابت خواهم کرد…

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 18:10 ] [ farnaz ] [ ]


عشق یعنی ...

 

عشق یعنی خون دل یعنی جفا

عشق یعنی درد و دل یعنی صفا

عشق یعنی یک شهاب و یک سراب

عشق یعنی یک سلام و یک جواب

عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, ] [ 15:29 ] [ farnaz ] [ ]


.................

 

من از سواحل خطوط ظلمت فریاد می کشم

 خا کسترم را در قطره ای کن

 با دریایی از اندوه

 مر ا لبریز کن

 تا صبحی دیگر

 طلوعی دیگر ……………….

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ شنبه 2 دی 1391برچسب:, ] [ 19:54 ] [ farnaz ] [ ]


گل من باغچه نو مبارک

 

 

چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید

 و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و

 به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌ ،

حس کنی هنوزم دوسش داری

 چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز

به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش

 همه وجودت له شده ….

 چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی

 اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی….

 چه قدر سخته وقتی

 پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه

اما مجبور باشی بخندی

 تا نفهمه هنوزم دوسش داری …….

 چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی

 و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب 


بگی : گل من باغچه نو مبارک

 

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ شنبه 2 دی 1391برچسب:, ] [ 19:46 ] [ farnaz ] [ ]


 

حالا که دست هایت چتر نمی شوند

 حالا که نگاهت ستاره نمی بارد

 حالا که خانه ای برای ما شدن نداریم

 از کاغذ شعرهایم اتاقی می سازم

 تا آوار تنهایی بر سرت نریزد

 و آرامش خیالت ، ‌خیس اشک هایم نشود

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ شنبه 2 دی 1391برچسب:, ] [ 19:39 ] [ farnaz ] [ ]


برو ...

 

میخواهی بروی؟ 

خب برو… 

انتظار مرا وحشتی نیست 

شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود 

برو… 

برای چه ایستاده ایی؟ 

به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟ 

برو.. 

تردید نکن 

نفس های آخر است 

نترس برو… 

احساسم اگر نمیرد ...

بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست 

برو… 

یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود 

پس راحت برو 

مسافری در راه انتظارت را میکشد 

طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد 

برو… 

فقط برو….

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:23 ] [ farnaz ] [ ]


گفتی : عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود

 

وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود

 تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود

 تنگ بلوری دلت درست مثل دل من

 کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود

 وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی

 توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود

 چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم

 که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟

 تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید

 راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود

 دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات

 قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود

 یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و

 اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود

 تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی :

 عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود

 نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی

 کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود

 قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت

 کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:18 ] [ farnaz ] [ ]


چرا؟


برایت خاطراتی بر روی این دفتر سفید نوشتم 

که هیچکسی نخواهد توانست چنین خاطرات شیرینی را 

برای بار دوم برایت باز گوید. 

چرا مرا شکستی ؟چرا؟ 

اشعاری برایت سرودم 

که هیچ مجنونی نتوانست مهربانی و

مظلومیت چهره ات را توصیف کند 

چرا تنهایم گذاشتی ؟چرا؟ 

چهره پاک و معصومت را هزار بار

بر روی ورق های باقی مانده وجودم نگاشتم 

چرا این چنین کردی با من ؟چرا؟ 

زیباترین ستارگان آسمان را برایت چیدم. 

خوشبو ترین گلهای سرخ را به پایت ریختم. 

چرا این چنین شد/؟چرا؟ 

من که بودم؟ 

که هستم به کجا دارم می روم؟

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:10 ] [ farnaz ] [ ]


عشق چیست ؟؟؟

 

مادر گفت عشق یعنی فرزند.

 پدر گفت عشق یعنی همسر.

 دخترک گفت عشق یعنی عروسک.

 معلم گفت عشق یعنی بچه ها.

 خسرو گفت عشق یعنی شیرین.

 شیرین گفت عشق یعنی خسرو.

 فرهاد گفت: …. ؟

 فرهاد هیچ هم نگفت.

 فرهاد نگاهش را به آسمان برد؟ باچشمانی بارانی.

میخواست فریاد بزند اما سکوت کرد!‌

میخواست شکایت کند اما نکرد.

نفسش دیگر بالا نمی آمد؟

سرش را پایین آورد و رفت!

هر چند که باران نمی گذاشت جلوی پایش را ببیند!

ولی او نایستاد. سکوت کرد و فقط رفت.

چون میدانست او نباید بماند. و عشق معنا شد.

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:4 ] [ farnaz ] [ ]


تمام احساس من ...

 

تمام احساس من خلاصه ایست

 از مهربانی هایت که هوای عشق تو را دارد

 راز نگاه تو را دارد ، مثل چشمه ای زلال در قلبم میجوشد

 و در احساس تو جاری میشود …

 و این دلتنگی ها ، آخر خط همه دلواپسی ها،

رسیدن به آنچه برای رسیدنش لحظه ها را میگذرانیدم

و خاطره ها بر زندگی مان نقش میبندد

به امید آن روزی که عشقمان نقش بر آب نشود!

 کاش میشد از همان آغاز مال هم بودیم ،

نه اینکه نیمی از عمرمان گذشته باشد و همدیگر را پیدا کرده باشیم!

 این تویی عشق بی همتای من ، لحظه به لحظه با تو ،

تویی نفسهای من کاش همیشه

رنگ عشق در تصویر زندگی مان پر رنگ باشد ، 

نه اینکه بی وفایی بیاید و لطافت عشقمان را خدشه دار کند !

 کاش همیشه دلت مثل دلم بود ، همیشه بی قرار و منتظرت بود …

 و این تویی عشق جاودانه من ، لحظه به لحظه لمس شاعرانه من …

 تمام احساس من خلاصه ایست از مهربانی هایت

که هوای عشق تو را دارد ، راز نگاه تو را دارد ،

مثل چشمه ای زلال در قلبم میجوشد و در احساس تو جاری میشود …

 و این شور عشق آخر خط همه ی دلتنگی هاست ،

که رسیده ایم به جایی که نقطه آرامش است ،

رسیده ایم به جایی که تنها خواسته ی ما همان آرامش است …

 هر جا میروم عطر تو پیچیده در آنجا ،

و مست دیدار با چشمان ناز تو میشوم ،

من در آن لحظه یک دیوانه میشوم!

 گاهی فکر میکنم لایق تو نیستم ،

و میدانم ارزش تو بالاتر از این است که احساسم را به پای تو بریزم

 و این وابستگی ها ،

آخر خط همه خستگی ها رسیدن به آغوش هم است ،

و این ما هستیم که راز عشق را برای هم زمزمه میکنیم ،

آنگاه که همدیگر را در آغوش هم میفشاریم…

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, ] [ 15:14 ] [ farnaz ] [ ]


[ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ] [ 22:34 ] [ farnaz ] [ ]


آمد و رفت یا رفت و آمد !!!!!

 

سالهاست که معنی این را نفهمیده ام

"رفت و آمد"

یا

"آمد و رفت"؟

آدم ها می روند که برگردند،یا می آیند که

بروند...؟

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ] [ 21:56 ] [ farnaz ] [ ]


[ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ] [ 21:50 ] [ farnaz ] [ ]


آدمای ساده...

 

 

آدمای ساده....

آدمای راستگو....

خیلی زود و خیلی راحت عاشق می شن...

خیلی راحت احساسشون رو بُروز میدن.....

خیلی راحت بهت می گن که دوستت دارن....

خیلی دیر دل می کنن....

خیلی دیر تنهات می زارن....

اما....

وقتی زخمی بشن...

ساکت می شن...

اون موقع تنهات می زارن....

خیلی راحت میرن....و....

دیگه هم بر نمی گردن....

  


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:26 ] [ farnaz ] [ ]


 

خـــــــــدایا

عاشقـــان را با غــم عشق آشنا کن

به غـــم های دگـر غیر از غم عشقت رها کن

نو خود گفتی که در قلب شکسته لانـــه داری

ببین قـــلبم شکسته جانا به عهد خود وفا کن

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:20 ] [ farnaz ] [ ]


......................................

 

 

شعـرم را بــرای نــاشـری خـوانــدم !

خنــدیــد ...

بــا صـدای خــش دارش گفتــــ :

ایــن روزهــا کســـی بــرای عشـق و عــاشقـی تــره هــم خــورد نمـی کنــد !!

عشـق هــا تــوی " فیــس بــوکــــ " جــا مــانــده انـد ..!

دنیـای مــا عشـق را نمـی شنـاســد ..!

شعـــرم را از روی میــز شیکـــ بــرداشتــم و رفتـم ...

اشکــی از گـوشـه ی چشمــان مــردی کـه صــدایـش خـش داشتــــ چکیــد ..

بــرای شعــر تلخــم ... امـــا ...

چنــد روز بعــد آگهــی تــرحیمــش را در روزنــامه دیــدم ...

شعـرم را کنـــار آگهـــی تــرحیمــش چــاپـــــ کـرده بــودنــد ...!!

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:8 ] [ farnaz ] [ ]


نمی پرسه...


عشق نمي پرسه :اهل کجايي ؟

 فقط ميگه : تو قلب من زندگي مي کني !


عشق نمي پرسه : چرا دور هستي ؟

 فقط ميگه : هميشه با من هستي !


عشق نمي پرسه که دوستم داري ؟

 فقط ميگه : دوستت دارم ! 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:21 ] [ farnaz ] [ ]


اگه...


 

اگه دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن ، قول می دم سکوت کنم..


 اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی،

 

صِدام کن چون قلبم تنهاست..


اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدووم..


 اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم

 

اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم..

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:13 ] [ farnaz ] [ ]


دیگر نمیمانم...

 

ماندم و باور نکردی ، ماندی و در حقم بی محبتی کردی ، رفتی و شکستم

 دوباره آمدی و من شکسته لحظه ای شکفتم ، دوباره پرپرم کردی ،

ریشه ام را از جا کندی و راحتم کردی….

 راه خودت را برو ، کاری به کار دلم نداشته باش

 بیش از این مرا خسته نکن ، مرا بازیچه آن قلب نامهربانت نکن

 دیگه طاقت ندارم ، صبرم تمام شده و دیگر نای اشک ریختن ندارم

 ماندم و باور نکردی ، ماندی و در حقم بی محبتی کردی ، رفتی و شکستم

 دوباره آمدی و من شکسته لحظه ای شکفتم ، دوباره پرپرم کردی ،

ریشه ام را از جا کندی و راحتم کردی….

 نه خودت را میخواهم ، نه خاطره هایت را ، برو که عشقت را گذاشتم زیر پا

 گرچه هنوز برای دلم عزیزی ، گرچه گهگاهی هوس بودنت را میکنم ،

به سراغم نیا که دوباره دلم را نفرین میکنم

 راه خودت را برو ، بی خیال من شو ، نه قلبم به درد تو میخورد نه احساسم ،

اگر بازی را شروع کنم دوباره میبازم

 دیگر عشقت برایم رنگ و رویی ندارد ، آغوشت را باز نکن که جز هوس لذتی ندارد…

 نه افسوس گذشته را میخورم ، نه حسرت آینده را ،

دلم میسوزد که چرا قلبم را فدا کردم در این راه

 راهی که مال من و تو نبود ، اگر هم خودم خواستم ،

جنس تو از عشق نبود ، اگر عاشقت شدم اشتباه از قلب ساده ام بود…

 بعد از اینهمه بی وفایی هایت ، دیگر به دنبال چه هستی ،

با چه زبانی بگویم ، تو آن کسی که من میخواهم نیستی ،

نیستی که دلم را آرام کنی ، نیستی که در هوای سرد دلتنگی ها مرا گرم کنی...

 نه دیگر بودنت را نمیخواهم ، التماس نکن که دیگر نمیمانم!

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:55 ] [ farnaz ] [ ]


من تموم زندگیمو پای عشق تو گذاشتم

 

من تموم زندگیمو پای عشق تو گذاشتم 


خرج احساس تو کردم هر چی داشتم و نداشتم


واسه آبی نگاهت دلمو زدم به دریا


سیب ممنوعه رو چیدم مثل آدم واسه حوا


بین خطهای رو دستت خط زندگیمو دیدم


روی بوم کهنه ی دل طرح چشماتو کشیدم

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:33 ] [ farnaz ] [ ]


با تو بودن همه بدی ها رو یادم برد ....

 

با تو بودن همه بدی ها رو یادم برد ....

 وقتی دیدم توأم بدی ماتم برد ....

 دنیای غم و غصه عشق ورودیشه...

 همیشه با عشقه که غم و غصه شروع میشه....

 چشمام باز غرق خوابن ...

 غرق رویای تو...

 از این خواب ...

 از این عشق ...

 من میخوام تو باشی نه رویات ...

 عاشقم من...

 من عاشق میمونم...

 من با تو میمونم...

 تا وقتی که هستم از عشقت میخونم....

 من دیونه میشم وقتی تو نباشی ....

 وقتی که تو میری با یه غریبه حس میکنم اشکات انگار یه فریبه ....

 دیروز گفتم این دل خاکی دست تو...

 امروز خدا میدونه با کی هستی تو...

 حتی نخواستم من از تو یه فرصت ...

 بزار حالا که فرصت هست من از تو بپرسم ...

 چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 بگو هرچی بگی میشنوم من ...

 مگه اون چی داشتش بیشتر از من؟؟؟؟؟

 تو قول دادی با من باشی....

 نه من....

 منی که از هم پاشیدم....

 منی که با تو بودم هر صبح و تا شب...

 حالا تنهام انتظار داری با کی باشم؟؟؟؟

 حالا مثل این ثانیه های بی نوسان دارن میان و میرن و منو میدن عذاب...

 تو گفتی که قراره با من باشی بعد رفتی و منم رفتنتو بو کشیدم....

 واسه همینه که میبینی از غصه خونم...

 غمت زده به اعماق پوست و استخونم....

 خداحافظ و خیالت جمع. پشت سرت نمیگم که اون به من خیانت کرد.....

 به همه میکم من واسه اون کم گذاشتم....

 نمیگم که منو با یه کوه غم گذاشت رفت....

 چرا؟؟؟؟؟؟؟

 چون که نمیخوام تورو خرابت کنم....

 تو کاری نکردی که من نخوام حلالت کنم....

 فقط گفتی از هرچی دروغه سیری ولی حقیقت اینه که میری....

 آره برو و همونجا که میری بمون ....

 دوست دارمایی رو که میگفتی به من تو حالا میگی به اون.....

 امروز میفهمم که شاید تو حق داشتی من و تو از روز اول با هم فرق داشتیم ....

 من دیگه میخوابم و وقتی پا شم باز خاطراته که میمونه جلو چشام تا شب....

 خداحافظ....

 و سلام تنهایی ها....

 از فردا هر جای دنیا برم تنهام....

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ شنبه 4 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:22 ] [ farnaz ] [ ]


مثل هیچ کس ...

 

مث اون موج صبوری که وفاداره به دریا

 تو مهی مثل حقیقت مهربونی مث رویا

 چه قدر تازه و پاکی مث یاسای تو باغچه

 مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه

 تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر

 مث اون حرفی که ناگفته می مونه دم آخر

 تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر

 تو همون آبی که رسمه بریزن پشت مسافر

 مث برق دو تا چشمی توی یک قاب شکسته

 مث پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته

 مث اون مهمون خوبی که میآد آخر هفته

 مث اون حرفی که از یاد دل و پنجره رفته

 مث پاییزی ولیکن پری از گل های پونه

 مث اون قولی که دادی گفتی یادش نمی مونه

 تو مث چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون

 تو مث یه آشنا تو غربت واسه یه عاشق مجنون

 تو مث یه سرپناهی واسه عابر غریبه

 مث چشمای قشنگی که تو حسرت یه سیبه

 چشمه ی چشمای نازت مث اشک من زلاله

 مث زندگی رو ابرا بودنت با من محاله

 یک روزی بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره

 توی خواب دختری که هیچ کس و جز تو نداره

 تو یه عمر می درخشی تو یه قاب عکس خالی

 اما من چشمام رو دوختم به گلای سرخ قالی

 تو مث بادبادک من که یه روز رفت پیش ابرا

 بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها

 تو مث دفتر مشقم پر خطای عجیبی

 مث شاگردای اول کمی مغرور و نجیبی

 دل تو یه آسمونه دل تنگ من زمینی

 می دونم عوض نمی شی تو خودت گفتی همینی

 تو مث اون کسی هستی که میره واسه همیشه

 التماسش می کنی که بمون اون میگشه نمیشه

 مث یه تولدی تو مث تقدیر مث قسمت

 مث الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت

 مث نذر بچه هایی مث التماس گلدون

 مث ابتدای راهی مث اینه مث شمعدون

 مث قصه های زیبا پری از خوابای رنگی

 حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی

 پر نازی مث لیلی پر شعری مث نیما

 دیدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ یلدا

 بیا مثل اون کسی شو که یه شب قصد سفر کرد

 دید یارش داره میمیره موند ش و صرف نظر کرد

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ شنبه 4 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:13 ] [ farnaz ] [ ]


آرزوهایم را از من نگیر...

 

آرزوهایم از از من نگیر به امید آنها زنده ام.

 امیدم را از من نگیر ای تنها آرزوی من.

 بگذار با آرامش زندگی کنم بدون هیچ درد و غصه ای .

 حالا دیگر نه غروری برای شکستن دارم و نه اشکی در چشمانم برای ریختن.

 تنها من مانده ام ، یک دل شکسته و دو چشمی که آرزوی دیدن تو را دارند.

 آرزوهایم را نگیر ای تو که رهایم کردی و

مرا در این دنیای بی محبت تنها گذاشتی .

 بگذار با بودن تو در قلبم دیگر هیچ کمبودی از محبت و عشق احساس نکنم.

 حالا که غرورم و قلبم را شکستی ، دیگر شیشه عمرم را نشکن.

 حالا که مرا با عشق خودت سوزاندی ، خاطرات با هم بودنمان را نسوزان.

 بیا و دوباره آن خاطرات شیرین را زنده کن و به من نفسی دوباره بده.

 منی که اینک خسته از زندگی ام را امیدوار به فرداهای با تو بودن کن.

 تنها با خاطراتت زنده ام ،

به عشق آمدنت و حضور دوباره ات در این قلب شکسته ام زنده ام.

 اگر هنوز هم نفس می کشم به هوای بودن تو است ای همنفسم.

 بگذار باور داشته باشم که هنوز هم عشق در این زمانه وجود دارد ،

نگذار دیگر عشق را یک کلمه پوچ و بی هویت بدانم ،

نگذار بعد از رفتنت بر نام عشق لعنت بگویم.

 هنوز هم عاشقم ، عاشق با تو بودن و به عشق تو زندگی کردن.

 آرزوهایم را از من نگیر که همه آرزوهایم تو و آن قلب بی وفایت است.

 امیدم را از من نگیر که تنها امیدم بودنت در کنارم است .

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ] [ 13:0 ] [ farnaz ] [ ]


کاش عاشق دل بی وفایت نبودم

 

کاش عاشقت نبودم ، که اینگونه بسوزم به پایت ،

که اینگونه بمانم در حسرت دیدارت

 کاش عاشقت نبودم که عذاب بکشم ،

تمام دردهای دنیا را بر دوش بکشم…

 که شبهایم را با چشمان خیس سحر کنم،

روزهایم را با دلتنگی و انتظار به سر کنم

 کاش عاشقت نبودم که اینگونه دلم سوخته نباشد ،

در هوای سرد عشقت افسرده نباشد

 کاش عاشقت نبودم که اینک تنها باشم ،

تو نباشی و من پریشان باشم ، تو نباشی و من دیوانه و سرگردان باشم…

 کاش عاشقت نبودم که اینک لحظه هایم بیهوده بگذرد ،

فصلهایم بی رنگ بگذرند ،تا حتی دلم به خزان نیز خوش نباشد…

 تقصیر خودم بود که هوای عاشقی به سرم زد ،

تا خواستم فرار کنم ، عشق تیر خلاصش را به بال و پرم زد ،

تا خواستم دلم را پشیمان کنم ، دلم ، دل به دریا زد….

 دل به دریا زد و بدجور غرق شد ، همه امیدهایم زیر آب محو شد….

 کاش عاشقت نبودم که اینک از دست تو ناله کنم ،

شب و روز دلم را سرزنش کنم ….

 قلبم میلرزد !

تمام وجودم تمنای آغوشی را میکند که آن آغوش رویاییست

که گاهی فکر میکنم رسیدن به آن محال است

 چشمانم دیگر از اشک ریختن سویی ندارند ،

چشمانی که تمام لحظه ها انتظار این را میکشند

که به دیدار چشمان تو بیایند کاش عاشق دل بی وفایت نبودم ،

بی نیاز بودم ،مثل خودت بیخیال بودم ، کاش مهم نبود برایم بودنت ،

دیگر احساس نیاز نمیکردم در تمام لحظه های نبودنت !

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:53 ] [ farnaz ] [ ]


نه از خاکم...

 

نه از خاكم نه از بادم نه در بندم نه از آدم

 نه آن ليلا ترين مجنون نه شيرينم نه فرهادم

 فقط مثله تو غمگينم فقط مثله تو دلتنگم

 اگر آبي تر از آبم اگر همزاد مهتابم

 بدون تو چه بيرنگم بدون تو چه بي تابم

 گل عشق تو هستم شبنمم باش

 دلم دنياي زخمه مرحمم باش

 زدرد بي كسي قلبم شكسته

 به شهربي كسی ها همدمم باش

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:49 ] [ farnaz ] [ ]